ما کجای انسانیتیم؟
نگاه هایمان ” هرزه ” شده اند
آغوش هایمان بوی ” هوس ” گرفته اند
قول هایمان ” بی اعتبار ” است
حرف هایمان ” خالص ” نیست
عشق هایمان ” پوشالی ” شده است
محبت هایمان ” قلابی ” شده
خوبی هایمان فقط ” تظاهر ” به خوبی ست
عبادتمان همه چیز است جز ” بندگی ” خدا . . .
رنگ و لعاب صورت ها هر روز بیشتر میشود
و رنگ و لعاب دل ها هر روز کم تر . . .
افکارمان شده " مدرن "و " بدون مرز " و " القا شده ی بعضی ها "
آزادی از نظرمان آزاد بودن پوشش است نه آزاد بودن عقیده ,
همه کارها را با پاداش میخواهیم
اما تا این که جزا ببینیم فریادمان به آسمان میرسد . . .
فرهنگ اصیل خودمان را کنار گذاشته ایم و فرهنگ به اصطلاح ” مدرن ” را برگزیده ایم
شلوار پاره میپوشیم چون ” مد ” است !
لباس های ساده و مناسب را کنار میگذاریم چون ” افت کلاس ” است !
شعار میدهیم بدون ” عمل ” . . .
قضاوت میکنیم بدون ” عدل ” . . .
سوال من این است ما در کدام نقطه از انسانیت ایستاده ایم ؟
آیا حیوان " حیوان " با بچه اش این کار را می کند؟
انسانیم... انسان...
هه... ما کجای انسانیتیم...؟!